لحظات طولاني

مرتضي مهري
morteza13561356@yahoo.co.uk

لحظات طولاني
انگشتم را از دهانم در ميآورم جاي دندانهايم روي آن باقي مانده است به دور تا دور اتاق نگاه ميكنم نور قرمز رنگ كم حالي كمركش ديوار مقابلم را روشنتر از بقيه اتاق كرده است . صداي تيك تاك ساعت روميزي را مي شنوم ونالهاي كه فاصله به فاصله از دور دست سكوت اتاق بي نور و بي صداي مرا درهم مي شكند ومرا متوحش مي كند . برمي خيزم و قفل دررا وارسي ميكنم، بسته است، به طرف پنجره ميروم و نزديك آن ميايستم پرده را كنار ميزنم .شيشه هاي سياه رنگ پنجره !با دستم غبار شيشه را مي گيرم به قسمتي از شيشه كه رنگش پريده است نگاه ميكنم مي خواهم بيرون را ببينم سرم را نزديك ونزديك تر مي برم نفسم به شيشه ميخورد وروي ان مي نشيند پيشاني ام سرد مي شود.
برگهاي زردي كه يكي يكي از درخت ها فرومي ريزند وفضاي خا لي وبي عابر پياده روراپر ميكنند . پاهايم را روي برگها ميگذارم و آهسته آهسته از كنار پياده رو حركت مي كنم موهايم خيس است از يك چهارراه رد ميشوم نزديك ايستگاه كه ميرسم ميايستم به ساعتم نگاه ميكنم، خيابان خلوت و ساكت، باران تندتر شده است.
دانه هاي درشت باران روي گونهام مي سرد و از كنار لبهايم چكه چكه به زمين مي افتد به پياده رو نگاه ميكنم او به طرفم ميآيد، با قدمهاي كوتاه ومحتاط، كنارم ميايستد، چادر به بدنش چسبيده است روسري آبي رنگش را از زير چادرش مي بينم صورتش خيس و آبدار شده نزديكتر ميروم و سلام ميكنم، دستش را ميگيرم، لطيف اما سرد است، براه ميافتم بيمقصود و بيهدف در خيابانها و كوچهها.مدتي ميگذرد نميدانم چقدرسر يك چهارراه مي ايستد، هوا تاريك تر شده، دستش همچنان در دستم است مقابلش مي ايستم وبه او خيره ميشوم نفسش را روي گونه ام احساس ميكنم و صداي نفسش را ميشنوم باران صورتش راشسته ،ساكت و سرد نگاهم ميكند يكباره دستم را رها كرد و راه افتاد.
صداي ناله غم انگيزمردي بلند شد . چشمهايم راباز ميكنم صداي تيك تاك ساعت رو ميزي مفهومتر و رساتر از قبل درگوشم ميپيچد، پيشانيام ميسوزد، سرم را از روي شيشه پنجره برميدارم و به طرف تخت ميروم، روي تخت نمناك وعرق كرده دراز مي كشم ملافه بوي كهنگي و زنگزدهاي ميدهد.
دراتاق با صداي كش داري باز ميشود .سايه مردي كه در استانه در ايستاده نورزردي از اطراف مرد به اتاق مي زند همانجا روي تخت توي خودم جمع ميشوم مرد بطرف طاقچه ميرود و چيزي را از روي آن بر ميدارد خواست از اتاق خارج شود كه عكسي از دستش رها شد وروي زمين افتاد دختري با گيسوان بلند كه يك دسته از آنها را روي گونه اش آويزان است پيراهن آبي نازكي به تن كرده با چشماني كه از زيرچتري از مژه هاي سياه و بلند به من خيره شده كف دستش رازير چانه اش گرفته وبه من لبخند مي زند . يكباره دستي سياه ،چركين ،رگ درآمده وكثيف ،صورت دخترك را پوشاند وعكس رابرداشت نگاه درهمش را از من گرفت در را محكم كوبيد و از اتاق بيرون زد قاب عكسم كه روي يك ميخ گوشه ديواراويزان بود افتاد صداي شكستن وخرد شدنش را شنيدم، دوباره توي خودم جمع مي شوم ملافه را روي سرم مي كشم همه جا تاريك و بي نور ميشود انگار اصلا ازاول نوري نبوده است، صداي نفسم را ميشنوم، كبريت را از جيب كتم در ميآورم و آتش مي زنم نور كمي ديواره خاكي وخاكستري اطرافم را روشن مي كند به دهانه چاه نگاه مي كنم سايه ها يي كه در رفت وامدند با تمام وجود فرياد مي كشم صدايم به بدنه خاكي و مرطوب چاه ميخورد ودران فرو مي رود ،ديواره چاه هر لحظه قطور تر ميشود مشت هاي پي در پياي به ديواره چاه مي كوبم .
صداي ناله وهم انگيزي ميشنوم ازجا مي پرم چشمانم را باز مي كنم دانه هاي ريز ودرشت عرق روي گونه ام سر مي خورد درسينه ام احساس درد ميكنم تنم خسته ،كوفته وشليده ،بازوانم بي حس شده است ضعف كرده ام، ملافه را به طرفي پرت ميكنم از روي تخت بر ميخيزم روي صندلي كنار ميز مينشينم سرم را بين دستهايم مي گيرم افكارم پوچ ،مغشوش وبي هدفند مدتي ميگذرد صدايي نمي ايد به ساعت روميزي خيره ميشوم هر دو عقربه كنار هم ايستاده اند .
صداي خنده أي مرا به خود وا ميدارد بلند ميشوم پرده زردرنگ پنجره را كنار ميزنم و دو لت پنجره را تا انتها باز مي كنم يك زن ومرد دستهايشان را به هم قلاب كرده اند واز مقابلم درحال عبورند از پشت قاب پنجره به انها نگاه ميكنم زن برگشت نيم نگاهي به پنجره انداخت مرد سرش را به طرف زن خم كرد وچتري را كه با دست ديگرش باز كرده بود روي سر خودش وزن گرفت ،پنجره را مي بندم ،پرده را مي كشم وگوشه تخت مي نشينم .





 
یکی از محصولات بی نظیر رسالت سی دی مجموعه سی هزار ایبوک فارسی می باشد که شما را یکعمر از خرید کتاب در هر زمینه ای که تصورش را بکنید بی نیاز خواهد کرد در صورت تمایل نگاهی به لیست کتابها بیندازید

30784< 1


 

 

انتشار داستان‌هاي اين بخش از سايت سخن در ساير رسانه‌ها  بدون كسب اجازه‌ از نويسنده‌ي داستان ممنوع است، مگر به صورت لينك به  اين صفحه براي سايتهاي اينترنتي